محل تبلیغات شما

 به نام خدا

هرصبح به امید اینکه یه خورده مدرسمون تغییر کنه میرفتم اونجا هر روز با اون در آهنی جلومدرسه روبرو میشدم متنفرم بودم از اون در هیچی نبود تو مدرسه جز چند درخت و چند صندلی.

باخودم میگفتم بایبد یه کاری کنم خسته شدم از این مدرسه بی روح کاش یه خورده قشنگ بود کاش یه چیزایی باشه که باعث زیباییش میشد.انگار برای کسی مهم نبود چهره مدرسه چجورباشه همه مثل همیشه بدون هیچ لبخندی وبا ترس از امتحانمی اومدن و باز برمیگشتن هرروز همینجور حتی ازتو کلاسا بیرون نمیومدن انگار دلشون نمیخواست بیان تو حیاط مدرسه منم خیلی خسته شده بودم از اون حیاط وقتی قدم میزدم اونجا انگار یه چیزایی کم بود یه چیزایی مثل لبخند و دور همیای بچه ها.

یه روز تصمیم گرفتم یه کاری بکنم اومدم چند تا گاری خاک برداشتم و چند تا لاستیک ماشین رو رنگ زدم و داخلشون گل کاشتم کم کم گلها رشد کردند پیچک از رو در مدرسه رد میشد و آروم میرفت سمت پشت بام بوی گل های رز تما حیاط مدرسه رو گرفته بود دیگه کسی بدون لبخند وارد مدرسه نمیشد وقثتی گل هارو میدیدند حت ی اخمو ترین دانش آموزهم لبخند میزد دیگه مدرسه زنگ تفرح هاش رو ساکت نبود صدای بچه هایی که کنار هم دیگه مینشستن کنار گل ها تمام مدرسه رو سر حال آورده بود گاهی اوقات باید برای شاد بودن زحمت کشید و باعث خوشحالی و شادی همدیگه باشیم.

هداف پرسش رییس جمهور (پرسش مهر) چیست ؟

پرسش مهر 99-98 رئیس جمهور تحقیق پرسش مهر ۹۹-۹۸ آیا محیط مدرسه دلپذیر، دلخواه و شاد است

پرسش مهر سال تحصیلی 99-98

مدرسه ,یه ,رو ,گل ,حیاط ,اون ,یه چیزایی ,بودم از ,اون در ,مدرسه رو ,از اون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها